محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

mahya means life

محیا در بیشه

تعطیلات عید فطر تصمیم گرفتیم بریم اصفهان خونه صدفینا  که اتفاقا کیمیا خانم هم اونجا بود  قبل از اینکه برسیم به اصفهان تصمیم گرفتیم  بریم آبشار بیشه رو هم ببینیم  خیلی قشنگ بود و خیلی شلوغ، خلاصه چادر زدیم ،نهار هم اونجا خوردیم  محیا هم حسابی آب بازی کرد   بعدشم استراحت کردیم و راهی اصفهان شدیم ، اونجا هم محیا کلی با کیمیا و صدف و علی کوچولو بازی کرد، خیلی خوش گذشت بهش   ...
17 مرداد 1393

محیا به مهد کودک می رود♥

بعد از تحقیقات فراوان از مهد کودک های اهواز و بازدید  از حدود هشت تا ده مهد کودک خوب اهواز  بالاخره تصمیم گرفتیم محیا رو بزاریم مهد نیکان هم بدلیل نزدیکی به خونمون و هم بدلیل حیاط بزرگش و چمن و وسایل بازی توی حیاطش (اخه محیا حیاط خیلی دوست داره و معیار اصلی ما هم فضای شاد و بازی بود بیشتر) و تعریفی که از دوستان شنیده بودیم ، خلاصه 11 مرداد بود که رفتیم اتلیه و یه عکس خوشگل از دختر گلی انداختیم  فرداش هم رفتیم مهد و اسم محیا رو نوشتیم  مهد ، ایشالا که مربیا بتونن محیا گلی ما رو جذب کنن که بمونه  اونجا .و حسابی سرگرم بشه و چیزای خوب یاد بگیره و دوستای خوب پیدا کنه  انشاالله ...
17 مرداد 1393

سلامی دوباره

بله ما دوباره  اومدیم  ،، بعلت مشغله زیاد  یه مدت بسیار طولانی نتونستیم آپ کنیم   هم اکنون بازگشت غرور آفرین خود را تبریک میگوییم :D
5 مرداد 1393

یکی یه دونه سه ماهه میشود

تولد تولد تولدت مبارک امروز به سلامتی دخترم سه ماهش تموم شد و به همین مناسبت از صبح کلی عکس با هم انداختیم ، دختری هی ناز میکرد و  ژست می گرفت منم ذوق میکردم ، از بین اون همه عکسی که گرفتیم دوتاشو انتخاب کردم که میذارم اینجا تا به یادگار بماند دخترم من و بابایی دوست داریم تولدت مبارک ایشالا هزار ساله بشی ی ی ی ی ...
19 آذر 1390

داستانی از اولین محرم زندگی محیا

امروز محیا خانم ما ٢ ماه و ٢٢ روزشه یازدهم آذر و هفتم محرمه ... نی نی گولو رو برده بودیم مراسم عزاداری ...    از این لباس سبزها تنش کردیم مامان مریم هم کلی عکس ازمون گرفت فعلا پاش فلج اطفال شده واسه همین همه عکسا رو محیا و باباش گرفتن..   یک عکس از نفس بابا هم میذارم ...
15 آذر 1390

این داستان پادشاهی محیا

محیا خانم ما تو هر دو تا خانواده مامانش و باباش نوه اوله بخاطر همینم همه دوسش دارن و خاطرش رو میخوان دختر گل مامان واسه خودش کلی پادشاهی میکنه هااااااااااااااااااا محیا = دختریو گوگول موگولیه مامان مریم و بابا مهدی مشکل گشای مامان سوسن اچول بابا جمشید چوچول خاله طاهره اشول خاله هانیه ...
19 آبان 1390

به نام خدا

محیا و مامان مریم از امروز میخوان خاطراتشون رو اینجا بزارن تا بعدا که محیا بزرگ شد و خوندن یاد گرفت بیاد اینجا بخونه و کیف کنه  شایدم بگه به به چه مامان با کلاسی دارم من ن ن ن.... ...
19 آبان 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mahya means life می باشد